با نام او آغاز میکنیم
«به نظر بنده، فرهنگ عمومى دو بخش دارد: یک بخش، امور و مسائلى است که بارز و ظاهر و جلو چشم است و حقیقتا هم در سرنوشت یک ملت دخالت دارد؛ اما در دراز مدت تأثیر مىکند. یعنى در مسیر زندگى و حرکتهاى آیندهى یک ملت تأثیر دارد. مثلا شکل لباس و چه پوشیدن و چگونه پوشیدن و از کدام الگوى پوشش استفاده کردن، جزو مصادیق و نمونههاى بارز فرهنگ عمومى جامعه است. یا شکل معمارى در جامعه و در چگونه خانهاى زندگى کردن، بخشى از فرهنگ جامعه را شکل مىدهد. زیرا خانههاى قدیمى ما یک نوع خانواده و خلقیات بار مىآورند (حیاط بزرگ، حوضى در وسطش و اتاقهایى در اطراف. از این اتاق پدر بزرگ در مىآید و از آن اتاق دایى و از آن یکى هم عمو. بچههاى خانواده، همه دور هم و بر یک سفره جمع مىشوند و در واقع، این خانه است که خانواده را به دنبال خود مىکشاند) و آپارتمان نوعى دیگر از خانواده ایجاد مىکند. حتى شکل در و پنجره و ارتباط اتاقها با هم، به ناچار تأثیر خاصى بر ذهن و خلق و منش و تربیت افراد دارد. از اینرو، امروز - خوشبختانه - مىبینیم که در تلویزیون و میزگردها و گفتارها، بر معمارى سنتى ایرانى تکیه مىشود. در کردارها نمىدانم چگونه است. ولى بههرحال، آنچه معلوم است اینکه، این ملت کهن و بزرگ، قبل از اینکه از سبک معمارى اروپایى تأثیر بپذیرد، خودش یک سبک معمارى خاص داشته است.»
مقام معظم رهبری
بیانات در دیدار وزیر و مسؤولان «وزارت ارشاد» و اعضاى «شوراهاى فرهنگ عمومى کشور - 19/04/1374
متأسفانه آنچه امروز دامن گیر اکثر مهندسان عمران و معماری شده است، فریفتگی و شیفتگی بی قید و بند به معماری غربی و وارداتی و تفکر حاکم بر آن است بطوری که اصول غنی و عمیق معماری ایرانی اسلامی روبه فراموشی است. کاش جامعهی مهندسی کشور فکر نمیکردند آنچه غرب میکند منطبق بر منطق و نوید بخش توسعه و مدرنیته در مسیر صحیح آن و درچهارچوب فرهنگ ماست و امیدوارم ما مهندسین عمران و معماری، فراموش نکنیم که امروز آنچه داریم آنچه داشتیم نیست. و امروز جامعهی ما نیازمند ظهور و تبلور مجدد همان اصول، الگوها و تفکر معماری است.امّا صد افسوس که نه تنها اکثر مهندسان هیچ گونه قید و بندی به معماری اسلامی ایرانی ندارند – و آن را مانع پیشرفت و توسعه میدانند – بلکه این دغدغه در بین مسئولین متولی امر فرهنگ و عمران کشور نیز آنچنان که باید دیده نمیشود. تا جایی که بروز و ظهور آن را در بسیاری از پروژه های بزرگ عمرانی شهر و کشورمان نیز میبینیم. مانند مجلس شورای اسلامی ، برج میلاد تهران، فرودگاه امام خمینی(ره) و...
این در حالی است که بسیاری از کشورهایی که تاریخ و ریشهی معماریشان در مقابل کشورما حرفی برای گفتن ندارد؛ آنچنان در حفظ و حراست میراث فرهنگی و الگوی معماری خود اهتمام دارند که گویی سابقهای هزاران ساله و ریشهای عمیق در آن مرز و بوم داشته است. بطور مثال در کشور روسیه کلیهی آثار باستانی و بناهای قدیمی را یا به همان شکل گذشته بازسازی کرده اند و یا تحت مراقبت های جدی امنیتی و معماری آن ها را تا به امروز حفظ و حراست کردهاند. جالب این جاست که ساخت و ساز در آن کشور نیز درمناطق بافت قدیمی باید به همان سبک و الگوی قدیمی اما با امکانات و مصالح بروز ساخته شود. در بسیاری از کشور های اروپایی نیز چنین قوانینی در ساخت و ساز ها وجود دارد.
اما متأسفانه در کشور ما با وجود ظرفیت بالا و فراوان، این مقوله مورد غفلت واقع شده است. کافی است به خانه های قدیمی شهر کاشان نگاهی بیندازیم . از کوچک ترین دقت نظرهای دینی و روانشناسی نیز دریغ نشده است.از رنگ پنجره ها و طراحی آن ها که با طلوع خورشید و تابش آفتاب نقش رنگی زیبایی را در کف اتاق ترسیم میکند تا طرح های پیاده شده در دیوار ها و سقف ها که الهام گرفته از توصیف بهشت و آسمان هاست. از توجّهات دینی همچون در نظر گرفت کولون جدا برای زن و مرد و در نظر گرفتن فضای هشتی و اتاق های مخصوص میهمان تا حیاط های بزرگ با حوضی در میان و... نیز نباید غافل شد.
ادعای گزافی است اگر بگوییم الگوی معماری اسلامی ایرانی ظرفیت استفاده در عصر حاضر را ندارد. بلکه در دنیای امروز و جامعههای شلوغ و پر سروصدا ،معماری اسلامی ایرانی بیش از پیش ضرورت پیدا میکند. متأسفانه کشورهای اسلامی در یک نگاه جامع ، خواسته یا ناخواسته همسو با خواست دشمنان اسلام بر طبل کم ظرفیتی ، بی ظرفیتی و قدیمی بودن معماری اسلامی میکوبند و تعصبی به حرکت در مسیر آن ندارند. و این نگاه را امروز میتوان در طرح جدید مسجد الحرام مشاهده کرد، که معماری انگلیسی-یهودی به راحتی به معماری اسلامی پشت میکند و طرح مورد نظر خود را در مکهی مکرمه اجرا میکند.
با نگاهی به جشنواره های معماری داخلی و طرح های برنده شده در آن ها ، به راحتی میتوان معیارهای ارزیابی و تمایز دادن طرح ها را ملاحظه کرد.البته این به معنای نادیده گرفتن طرح های درخور توجه و ملهم از معماری ایرانی اسلامی نیست. اما این طرح ها میان هزاران طرح غربی گم میشوند. و...
« نقطهى مقابل، این است که هرج و مرج رفتارى و سیاسى و ساختارشکنى و پوچگرایى و فراموشى هویت ملى بر ما حاکم شده باشد؛ این، نقطهى مقابل آن چیز مطلوب است؛ یعنى ایجاد یک حرکت، اما در جهت خراب کردن آنچه که داریم و مفید است و لازم مىدانیم. این، غلط است. بعضیها در زمان جوانى ما - آن زمان که نهضت معمارى غربى بر کشور ما تازه حاکم شده بود - مىخواستند ساختمانهاى قدیمى را خراب کنند و آنها را به ساختمانهاى با سبک نو تبدیل کنند. همین ساختمانهاى با پنجره و شیشههاى بزرگ از آن زمان شروع شد. بیشتر اینها خانهى محکم قدیمى را خراب مىکردند، که من تعجب مىکردم. در مشهد ما اینطور بود. یک خانهى محکم و خوب، اما قدیمى - اتفاقا حالا معمارها، مهندسان، آرشیتکتها و مطلعان ما مىگویند براى کشور ما همان روش قدیمى درست است و این شیشهها و پنجرههاى بزرگ و آفتابگیرهاى آنچنانى، اروپایى است؛ چون آنها آفتاب را آرزو مىبرند و نمىبینند، ولى کشور ما کشور پرآفتاب است؛ بخصوص بعضى از مناطقش. بنابراین، چه لزومى دارد؛ همان پنجرههاى کوچک و درهاى چوبى خوب بود - را خراب مىکردند و از تیرآهن و سیمان و در آهنى و شیشههاى بزرگ و... استفاده مىکردند. اینها کار هجو و غلطى است؛ کار عاقلانهاى نیست.ما در تحولات بنیانى اساسى جامعه، ممکن است گاهى اینطورى عمل کنیم؛ به جاى اینکه بنیانها را حفظ کنیم و بر آنچه که نیاز داریم، پا فشارى کنیم و آنچه را که نداریم، براى خودمان فراهم کنیم، هویت مستقل ملى خودمان را فراموش کنیم! که متأسفانه این مسئله در کشور ما و خیلى از کشورهاى اسلامى داستان و سرگذشت بسیار غمبارى دارد، که حالا بعد ممکن است اشارهاى بکنم.»
مقام معظم رهبری
دیدار با دانشجویان - 18/08/1385